مفهوم برکه قرآنی و فهرستی از برخی برکههای شاخص
اصطلاح «برکه» برای اولین بار توسط نویسنده(دکتر مهدی فیض)، و با الهامگیری از تعبیر قرآنی «مبارک»، برای “یک بسته پیوسته موضوعی از آیات قرآن”، اطلاق شدهاست. تعبیر «مبارک» در چهار نقطه از قرآن کریم برای این کتاب الهی بکار رفتهاست. یکی از این نقاط، آیة 29 سوره صاد است:
كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ؛
این[قرآن] کتابِ پربرکتی است که آن را بر تو نازل کردهایم تا آیاتش را تدبّر کنند و [از این طریق]خردمندان متذکّر شوند. (صاد: ۲۹)
اصطلاح «مبارک»، همخانواده بِرکه و برکت است. علماى لغت، واژه «بركت» را به فزونى و رشدِ همراه با ثبات و دوام، معنى كردهاند. در كتاب لسان العرب به نقل از ابن عباس آمده است: «معنى بركت، فراوانى در هر چیزِ خیر است». راغب اصفهانى آن را به معناى ثبوت و استقرار خیر الهى در چیزى مى داند. چنانچه بركه «چیزى شبیه حوض یا حوضچه» به جایى كه آب در آن مجتمع و مستقر مى گردد، گفته مىشود. اما مبارك، به آنچه كه در آن خیر فراوان وجود دارد و از او بروز و صدور مى یابد اطلاق مى گردد. زجاج مى گوید: «مبارك آن چیزى است كه از آن خیر فراوان برآید». راغب نیز مى نویسد: «به آنچه كه خیر و فایده الهى در آن ثبوت و استقرار داشته باشد «مبارك» گفته مى شود.»
کاربرد صفت «مبارک» برای کتاب الهی قرآن، چند پیام همزمان را در خصوص قرآن، به ما القا مینماید:
• این کتابی است پرخیر و برکت که خیر و برکتش تمامنشدنی است؛
• ساختار کلی این کتاب الهی، برکهگونه است؛ یعنی مجموعهای از محتواهای بهظاهر کوچک ولی پرمغز؛
• این کتابی است مملوّ از برکههای کوچک که هر یک از آنها هرچند ظاهراً کوچک است، ولی چون به سرچشمة علم الهی متصل است، لذا هرچه از آن برداشت شود، تمام نمیشود!
چنانچه در آیه فوقالذکر مشهود است، کاربرد صفت «مبارک» برای قرآن، به عنوان عاملی برای تدبر همگانی مردم در این کتاب الهی بیان شدهاست: … مبارکٌ لیدّبّروا …، یعنی مبارکبودن این کتاب بدین جهت است که مردمان بتوانند در آن تدبّر کنند. یعنی همین عامل موجب میشود که همگان بتوانید در آیات آن تدبّر کنید. براین اساس به نظر میرسد شناسایی «برکه»های قرآن، راه را برای تدبّر در این کتاب مبارک و نورانی، مهیا میسازد؛ انشاءالله.
بدیهی است همانگونه که تعیین جزءها و رکوعات قرآن، توقیفی نیست، شناسایی برکههای قرآن نیز توقیفی نیست و سلیقة تدبّرکنندگان در قرآن، میتواند در تعیین مرز بین برکهها تاثیرگذار باشد.
در اینجا به ویژگیهای اساسی هر یک از برکههای قرآن، خواهیمپرداخت؛ به گونهای که توجه به این ویژگیها، میزان تأثیرگذاری سلیقه تدبرکنندگان، بر تعیین مرز برکهها را به حداقل ممکن کاهش دهد.
هر برکه عبارتست از مجموعهای از آیات بهم پیوسته مرتبط با هم که یک منظور واحد را دنبال میکنند.
پس برای داشتن برکه، دو شرط اساسی لازم است:
1. پیوستگی آیات؛
2. در ارتباط بودن آیات و داشتن موضوع واحد.
با توجه به اینکه قرآن برای استفاده مخاطب عام نازل شده، لذا به نظر میرسد حوصله ما انسانها (عموم انسانها) در ساختار شکلگیری قرآن نقش داشتهاست؛ یعنی قرآن به گونهای نازل شده و در اختیار ما قرار گرفته که بتواند با حوصله ما خوانندگان آن، سازگار باشد. حوصله ما انسانها اقتضا میکند که وقتی قرار است مطلبی گفته شود، طولانی و کشدار نباشد.
همانطور که میدانیم آنچه که در تألیف کتابهای امروزی رواج دارد، این است که محتوای یک کتاب را پاراگرافبندی میکنند و هر پاراگراف، یک موضوع واحد را القا میکند؛ لذا وقتی موضوع تغییر میکند پاراگراف هم عوض میشود.
یک برکه از آیات قرآن، در حکم یک پاراگراف از متنی است که مورد نظر خداوند بودهاست.
در واقع زمانی که ما به کتابهای موجودِ در دسترسمان نگاه کنیم، میبینیم که نویسنده، یک مطلب واحد را خیلی طولانی عرضه نکرده بلکه در قالب پاراگرافبندی (که معمولاً کمتر از نیم صفحه است) آن مطلب، ساختاربندی و عرضه شدهاست.
تجربه نگارنده نشان میدهد که برکههای قرآنی نیز به همین اندازه است و طولانیتر از این نیست. اگر شما یک برکه قرآنی را به فونت و رسم الخط شبیه فارسی تبدیل کنید مشاهده میکنید که به اندازه حجم یک پارگراف کتاب است و بیش از آن نیست.
حال مهم این است که از کجا به عنوان نقطه شروع یک برکه، و در کجا به عنوان نقطه خاتمه این برکه از آیات، نگاه کنیم؟
تجربه نگارنده همچنین نشان میدهد که برکههای قرآن یا همان بستههای آیاتِ پیوسته حاوی یک موضوع، معمولاً حوالی 7 آیه را دربرمیگیرد یعنی 6 آیه، 7 آیه یا 8 آیه، ولی بیشترین آمار روی 7 آیه است. لازم به ذکر است که عدد 7 مربوط به موقعیتهایی است که طول آیه به اندازه طول آیات رایج قرآن است. طبیعتاً وقتی به سورههایی میرسیم که طول آیات کوتاه است مثل سورة واقعه، سورة نبأ، و امثال اینها، مجموعة 7 آیهای کوتاه، یک برکه نخواهد بود و باید شامل تعداد بیشتری از آیات باشد؛ و در سورههایی که تعداد آیات بیشتری به دلیل کوتاهی آیهها درون یک برکه میگنجد در بسیاری از موارد ضریب 7 است یعنی دو هفت آیه که میشود 14 آیه یا سه هفت آیه که میشود 21 آیه، بعضاً و استثنائاً چهار هفت آیه که میشود 28 آیه. اینکه چرا 7 آیهای است و چرا با این ساختار تنظیم شده است، جزء رموز قرآن است. آن چیزی که از ما برمیآید این است که از این عدد 7 ایده و سرنخ بگیریم و ببینیم که آیا میشود برکههای درون سورهها را شناسایی کنیم یا خیر؟
در چند جا از قرآن کریم، اشاراتی به این مقوله شده است؛ به عنوان مثال در آیه 87 سوره حجر میفرماید:
و به راستی که هفت آیه از مثانی و قرآن بزرگ را به تو عطا کردیم.
برداشتهای متعددی از این آیه صورت گرفته است که یکی از آنها این است که محتوای قرآن، محتواهایی است که بر مبنای 7 آیه از جنس مثانیّ تنظیم شده، و این مثانیّ در جای دیگر قرآن معرفی شده است:
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ(زمر:23)
خدا نیکوترین سخن را نازل کرد، کتابی که [آیاتش در نظم، زیبایی، فصاحت، بلاغت و عمق محتوا] شبیه یکدیگر است، مشتمل بر داستانهای پندآموز است؛ از شنیدن آیاتش پوست کسانی که از پروردگارشان میهراسند به هم جمع میشود، آنگاه پوستشان و دلشان به یاد خدا نرم میگردد، و آرامش مییابد. این هدایت خداست که هر که را بخواهد به آن راهنمایی میکند؛ و هر که را خدا [به کیفر کفر و عنادش] گمراه کند، او را هیچ هدایتکنندهای نخواهد بود.
وقتی انسان مؤمن این آیات را میخواند، تن و جانش از آنچه که در این کتاب آسمانیست و هشدارهایی که داده شده میلرزد؛
ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ
سپس با همین محتوای آیات که پیش میرود، قلب و تنش با آیات الهی و یاد خدا به آرامش میرسد.
قرآن تعبیر «میترسد سپس آرام میگیرد» را به عنوان ویژگی مثانیّ بیان کرده است؛ بنابراین مثانیبودن شاید به معنای دوگانهبودن از حیث معنای خوف و رجاء است، یعنی محتوای آیات عمدتاً در بستههای 7 آیهای و با محتوای خوف و رجاء دیده میشود. به معنای دقیقتر اگر درون یک بسته، آیات هشداردهنده و ترسآوری هست، درون همان بسته، آیات امیدبخش هم هست و انسان را به آرامش میرساند و ایضاً اگر درون یک بسته، آیاتی است که از نعمتها و مژدههای بهشتی صحبت به میان آورده، درون همان بسته، هشدارهای مربوط به عذاب و جهنم هم عرضه شدهاست، لذا قرآن میفرماید:
ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ…(انعام: 88)
این هدایت خداست که هر کس از بندگانش را بخواهد به آن هدایت می کند …
این سبک هدایت الهی است؛ یعنی سبک هدایت الهی، هدایت از نوع مثانی است یعنی هدایتی که با خوف و رجاء همراه است؛ هم خوف القا میکند و هم امید القا میکند و از این دوگانه خوف و رجاء، هدایت را برای انسان، امکانپذیر کرده است.
پس ویژگی اول یک برکه، ویژگی کمّی آن است که حدود 7 آیه است؛
و ویژگی دوم آن، ویژگی محتوایی است بدین معنی که موضوع واحدی را دنبال میکند؛
و ویژگی سوم اینکه درون 7 آیه، اگر خوف هست رجاء هم هست و برعکس. و این موضوع برای تشخیص مرز برکه، بسیار کمککننده میباشد.
و ویژگی چهارم اینکه، تشخیص برکه از روی برخی حروف میباشد. میتوان حرف واو در ابتدای آیه را از حروفی دانست که معمولاً برکه قبل را از برکه بعد مجزا میکند.
حرف واو، همیشه واو اتصال (وصلکنندهمطلب بعدی به مطلب قبلی) نیست؛ بلکه برخی اوقات، حرف واو، واو انفصال (قطع مطلب قبلی و آغاز مطلب جدید) است. لذا ممکن است در بسیاری از ترجمهها مشاهده کنید که مترجم محترم، واو اول بسیاری از آیات را با اینکه در متن عربی آمده، در ترجمه لحاظ نکرده است؛ به عنوان مثال:
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ …؛
هنگامی که گفتید: ای موسی! ما هرگز بر یک نوع غذا صبر نمیکنیم …
حرف واو که در ابتدای این آیه است واو اتصال نیست و در ترجمه معمولاً نمیآید، این واو انفصال محسوب میشود، یعنی مطلب قبل تمام شد و امّا مطلب جدید …
این نوع واو را در زبان فارسی به صورت «و امّا بشنوید مطلب جدیدی را» ترجمه میکنند.طبیعتاً چنین قاعدههایی برای شناسایی یا کشف برکهها نیاز به تمرین دارد و تا این تمرین صورت نگیرد، تبحّر لازم را پیدا نخواهیم کرد.